کد مطلب:47951
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:5
به چه وجهي قرآن كريم به عنوان ثقل اكبر و عترت به عنوان ثقل اصغر مطرح شده است، در حالي كه قرآن و عترت عِدل و همتاي يكديگرند؟
بر طبق بسياري از نقلهاي حديث ثقلين، از قرآن به ثقل اكبر و از اهلبيت و عترت نيز به ثقل اصغر تعبير شده است و در همان روايات نيز از عدم جدايي و همتا بودن اين دو تا روز قيامت خبر داده شده.( ر.ك: علوم القرآن، عند المفسرين، مركز الثقافة و المعارف القرآنية، ج 1، ص 187 ـ 199، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم. )
چند نكته در پاسخ قابل ذكر است:
نكته نخست، آن كه عِدل يكديگر بودن اين دو ثقل،با اكبر و اصغر بودن هر يك، منافاتي ندارد; چرا كه قرآن و عترت در اصل حجيت عِدل يكديگر و با هم متحدند و روي هم يك حجّت الهي هستند منتها يك حجت بزرگتر از حجت ديگر است. و در لسان طايفهاي از روايتها، چه زيبا پيامبر اكرماين معنا را تصوير و مجسم فرمودهاند، حضرتش دو انگشت سبابه از دو دست خود را كنار هم قرار داده و فرمودند: ... حتي يردا عليّ الحوض كأصبعي هاتين و جمع بين سبابتيه...; تا اين كه در حوض (در قيامت) اين دو به من ميرسند، همانند اين دو انگشت سپس انگشت سبّابه و وسطي از يك دست را كنار هم قرار دادند و فرمودند: نميگويم مانند اين دو.( بحارالانوار، علامه مجلسي;، ج 23، ص 139، مؤسسة الوفأ، بيروت. )
نكته دوّم، اين كه عترت و ائمه طاهرين، از لحاظ مقامهاي معنوي و در نشئه باطن از قرآن كمتر نيستند و سخن بلند اميرالمؤمنين علي، گواه بر اين مدّعا است كه ميفرمايد: ما للّه عزّوجل آية هي اكبر منّي; در نزد خداوند عزّوجل آيهاي بزرگتر از من نيست.( كافي، همان، ج 1، ص 207 / بحارالانوار، علامه مجلسي;، ج 23، ص 206، مؤسسة الوفأ. ) امّا از نظر نشئه ظاهر و مدار تعليم و تفهيم معارف دين، قرآن كريم ثقل اكبر و آن بزرگواران ثقل اصغرند. و به تعبير امام خميني; ـ در ابتدأ وصيت نامة خودشان ـ اهلبيت: خود ثقل كبيرند در مقابل ثقل اكبر.( براي آگاهي بيشتر رجوع كنيد به تفسير تسنيم، آيت الله جوادي آملي، ج 1، ص 63 و 73 و 76 و 139 و 149 و 151 ـ 155 و 160. )
البته برخي ديگراز وجوه را ميتوانيد از بعضي شروح نهج البلاغه در ذيل خطبة 86 جستجو نماييد.( ر.ك: منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة، مرحوم ميرزا حبيب الله هاشمي خوئي;، ج 6، ص 216، مؤسسة الوفأ / ر.ك: شرح مبسوط وصيت نامه امام خميني;، قادر فاضلي، ص 36، نشر فضيلت علم. )
از آنچه كه بيان شد، روشن ميشود كه در جريان جنگ صفين چيزي كه در مقابل قرآن ناطق، كه در حقيقت عِدل قرآن حقيقي است، بر سر نيزهها افراشته شده بود، معارف بلند قرآن نبود; بلكه نوشتاري از قرآن، كه فاقد هر گونه حجّتي است در مقابل حجت خدا قرار گرفته بود.
چنان كه گذشت، نام گذاري قرآن به ثقل اكبر و نام گذاري اهل بيت: به ثقل اصغر، از حديث شريف نبويگرفته شده است. و دليل نام گذاري آن اين است كه، اگر آن چه در حديث آمده را ـ ثَقَلين ـ به فتح ثأ و قاف بخوانيم، در اين صورت از ثَقَل ـ به فتح ثأ و قاف ـ گرفته شده است و به معناي كالاي مسافر است و چون انسان، مسافر راه آخرت است و بايد براي اين راه، توشه بردارد و اين توشة مفيد، جز قرآن و اهل بيت: نيست; از اين رو، به ثَقَل تعبير كردند.
امّا اگر چه در حديث آمده را به كسر ثأ و سكون قاف بخوانيم. هم چنان كه اين روايت، به دو گونه قرائت شده است. از ثِقْل ـ به كسر ثأ و سكون قاف ـ گرفته شده است كه به معناي وزنة سنگين است و حكايت از گران سنگ و گران قدر بودن آنها ميكند هم چنين از اين جهت كه عمل به قرآن و پيروي اهل بيت: سخت و سنگين است، آن دو را بدين نام نهادند.( مجمع البحرين، طريحي، ج 1 ـ 2، ص 315، نشر دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
)
البته بايد توجه داشت كه ريشة روايت نبوي نيز، قرآن كريم است، زيرا خداوند از قرآن كريم به ثقل تعبير فرموده است: اِنّا سَنُلقي عَلَيكَ قَولاًثَقيلا; (مزمل،5) به درستي كه زود باشد كه بر تو سخن سنگين را نازل كنيم.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.